خاتمي، «قهوه تلخ» و روزگار چون شكر!
به بهانه انتشار خبري درباره ديدار سيدمحمد خاتمي با عوامل سريال «قهوه تلخ»! (عكس تزئيني است)
اين روزها لبخندهاي سيدمحمد خاتمي هم ، مثل يك «قهوه تلخ» تلخ و غمگين است. شايد خاتمي بيش از اين امكاني براي فعاليت صريح سياسي نداشته باشد. با اين حال، شخصيت حقيقتا" گاهي غيرمنتظره است. گاهي رفتارهايش پيام دارند و رمزگونه اند. گاهي بايد رفتارهايش را با نگاهي استعاري و نمادين تحليل كني، تا متوجه دليل برخي كارهايش شوي. ديدار اخيرش با عوامل سريال «قهوه تلخ» از همين نوع رفتارهاست كه يك پيام تازه داشت.
خاتمي به ديدار هنرمنداني رفت كه «مغضوب صداوسيماي حكومتي» هستند اما «محبوب» مردم شده اند. بچه هايي كه در نهايت روزگاران تلخ، تلاش مي كنند يك لبخند بر لبان مردم بنشانند و تقريبا" همگي از سوي صداوسيما زير فشارند. هنرمنداني كه دارند بخشي از وضعيت استبدادي جامعه امروز را با ظرافت به تصوير مي كشند. خاتمي با اين ديدار، نگاهها را براي لحظه اي به سوي «لبخند تلخي» برگرداند كه سراسر جامعه ما را فراگرفته، به طرف سريالي كه «آينه» مسائل امروز جامعه ماست و مردم در اين آينه، رفتارهاي حاكمان خبيث و مديران خوشگذران و بي لياقت و نادان خود را مي بينند و با تلخي، به حماقت آنها مي خندند.
شايد اگر من و تو به جاي خاتمي بوديم ترجيح مي داديم صريح تر از اينها «پيام» خود را برسانيم و يا فريادش بزنيم. روزهاي تلخي كه مردم ما مي گذرانند، آنقدرها مصيبت بار و زهرآگين هست كه صريح تر از اينها سخن بگوييم. هرچند خاتمي، به خاطر همين ظرافتها و نگاه و انتخابهايش «خاتمي» شده است. و كروبي به خاطر صراحت و شجاعت بي مثالش و ميرحسين به خاطر صداقت و ملايمتش... به نظرم اگر خبر ديدارسيدمحمد خاتمي با عوامل سريال قهوه تلخ صحيح باشد، شايد او با اين ديدار يك پيام تازه فرستاده است. شايد معناي پيام خاتمي اين باشد:
«بگذرد اين روزگار تلخ تر از زهر؛
بار دگر روزگار چون شكر آيد!»
معیارهای دوگانه بخشی جداییناپذیر از ایدئولوژی، راهبردها و سیاستهای جمهوری اسلامی است. جوهره اسلامگرایی به عنوان ایدئولوژی حاکم این نظام، حفظ حکومت به هر قیمت و یکی از تاکتیکهای مهم برای این معیارهای دوگانه و قوانین تبعیضی است.
پاسخحذفمقامات جمهوری اسلامی همواره از معیارهای دوگانه در رفتار و سیاستهای دیگر دولتها (فقط دول غربی) شکایت کردهاند، اما خود به شدیدترین وجه به این عارضه دچارند. این دوگانگی آن چنان در رفتار و تصمیمات مقامات تکرار شده و در دستگاه تبلیغاتی آن به عنوان سیاست مورد توجه و عمل قرار گرفته که نمیتوان این نظام را بدون آن معیارها و قوانین تبعیضی تصور کرد.از نگاه رسانههای دولتی ایران، مردم اروپا و آمریکا دارای حق اعتصاب و تظاهرات بدون هیچ گونه محدودیت هستند و پلیس نباید معترضان را حتی در صورت تخریب اموال عمومی بازداشت کند، اما مردم ایران دارای حق برگزاری اعتراض بدون خشونت نیز نیستند.رسانههای دولتی جمهوری اسلامی اخبار اعتصابات و تظاهرات مردم اروپا و آمریکا را با هدف بیثبات نشان دادن این کشورها و عدم رضایت عمومی مردم این جوامع از دولتهای خود و آمادگی آنها برای انقلاب علیه دموکراسی و در نتیجه توجیه سرکوب داخلی به طور کامل پوشش میدهند، اما تلویحا نشان میدهند که مردم این جوامع میتوانند علیه دولتهایشان تظاهرات کنند بدون آن که شکنجه شوند یا در خیابان به آنها تیراندازی شود.
جالبه بابك دقت كردي /مثلا اگر رسانههای خارجی مراسم دولتی و سخنان مقامات حکومت را پوشش دهند این امر ناشی از عظمت و بزرگی این مراسم و مقامات است، اما اگر همین رسانهها مراسم و دیدگاههای مخالفان را پوشش دهند در حال توطئهچینی و فعالیت به نفع صهیونیسم و استکبار جهانیاند.همچنین اگر خودیها با رسانههای خارجی مصاحبه کنند به تبلیغ نظام پرداختهاند و عمل آنها ماجور و مشکور است، اما اگر منتقدان با این رسانهها مصاحبه کنند به تبلیغ علیه نظام پرداخته و مستوجب مجازات خواهند بود.
پاسخحذفآقاي داد خوب معلومه ديگه اگه نویسندگان و هنرمندان و خبرنگاران ایرانی برای شرکتها و دول خارجی کار کرده و دستمزد دریافت کنند مزدور بیگانه خوانده میشوند، اما اگر دستهای از همین گروه (خارجی و ایرانی) برای رسانهها و موسسات تحت نظر دولت ایران مشغول به کار باشند و دستمزد دریافت کنند خادم و وطندوست هستند.
پاسخحذفدولت ایران از هر جهت که لحاظ شود از نظر اخلاقی و قانونی در مرتبهای پایینتر از دولتهای دیگر بالاخص دولتهای دموکراتیک قرار میگیرد و اگر قرار باشد داوری اخلاقی صورت گیرد (که کار درستی در این مورد نیست) برچسبهای زده شده به منتقدان حکومت بیشتر بر کارکنان دولت ایران قابل اطلاق است.
بابك به شیوایی حق مطلب را ادا کردي!
پاسخحذفخوشبختانه اکنون اینگونه رفتار سیاسی حکومت حتی برای غیر سیاسی ترین افراد هم مشمئز کننده است.
نتیجه اش هم درخت خبیثه ایست که موریانگان سیاسی اش در حال خوردن و پوساندن تنۀ بی ریشه اش هستند.امیدوارم منجر به ویرانی باغ ایران نگردند.
بابك امروز 28 دسامبر من در تهران برايت كامنت ميگذارم.خواستم مطلعت كنم كه تلوزيون يك سويه ضرغامي دوباره شروع كرده است به نشان دادن مستند هاي ورژن جديد و مشمئز كننده در موردانتخابات 88- به صورت مناظره جديد يا اعترافات ساختگي (قبلا پخش شده) - مثلا شبكه 3 سيما قراره گفتگو با يك حجت السلام نامي و بهمراهي شريعت مداري معروف!! چند شب پخش كند.شريعت مداري را با عينك آفتابي! در استوديويه سر اسر بسته نشانده اند! و او هم توهمات هميشگي اش را نشخوار ميكند(برنامه پخش زنده يا ضبط شده).نمي دانم به صدا سيماي ايران دسترسي داريد يا نه ؟باور كنيد راست ميگويم.خودم تبليغ زمان پخش شدنش را ديدم. به كوته فكري خودشان مثلا دارند بيشرمي گذشته خود را ماست مالي مي كنند. با اين گراني و بيكاري و ... ديدن اين برنامه ها هم غوز بالا غوز شده و حالمان را مشمئز تر ميكند.آقاي داد تكليف ما با اين حكومت حماقت و دروغ چيست؟
پاسخحذفبادرودبرشما
پاسخحذفنيستي که ببيني چگونه سيدخندان ياتاقان زده به روغن سوزي افتاده وچگونه به عجز والتماس افتاده که ترا به خدا من را هم بازي بدهيد بابا جون اهل اين کارها نيست بيش ازاين تورودربايستي گيرش نياريد
راستي تصورکنيد اگرايشان کانديدا مانده بودند روزبعدازانتخابات چگونه به طرف تبريک وتهنيت مي گفتند.