آخرين مطلبم در « فرصت نوشتن»

۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

فرض محال كه «محال» نيست: مراقب سپرده بانكي تان باشيد ضبط نشود!


«فرض محال» كه محال نيست: 
مراقب سپرده بانكي تان باشيد ضبط نشود!
برداشت اول (فرضيه):
فرض كنيد شما در هفته آخر اسفند، راه مي افتيد تا مقداري پول از پس اندازتان را از بانك برداشت كنيد تا يك چيزهايي براي عيد بخريد. چهارساعت توي صف مي ايستيد تا نوبتتان بشود. كارمند بانك مي گويد بر اساس بخشنامه دولت امام زماني، شهروندان ايران اسلامي «موقتا"» حق ندارند از حسابهاي بانكي خودشان پولي برداشت كنند! شما با متانت مي گوييد:«ببخشيد بزرگوار! من يارانه نمي خواهم. آن يارانه ها بماند امانت نزد دولت خدمتگزار! من مي خواهم از سپرده بانكي خودم برداشت كنم!» كارمند بانك كه احتمالا يك باتون هم به خودش آويزان كرده، با لحني تهديدآميز به شما مي گويد:«متوجهم اخوي! بخشنامه از طرف دولت كريمه است. يارانه ها كه فعلا" امانت پيش دولت مونده، حرف اونو نزنيد. منظورم سپرده هاي بانكي و قرض الحسنه و حساب جاري و اينهاست. دولت وعده داده كه با احتساب 3 درصد سود اضافي، پول و سپرده بانكي مردم را در خرداد سال آينده به صاحبان حسابها پس مي دهد. ولي فعلا" نقدينگي نداريم و مي بينيد كه كشور درگير تحريم و فشارهاي بين المللي استكبار جهاني است.» بعد دستي روي باتونش مي كشد و مي گويد :«عيدي ما هم فراموش نشه برادر!» مردمي كه توي صف ايستاده اند داد مي زنند:«اوهوووي يارو! چرا خشكت زده؟ برو بذار نفر بعدي به كارش برسه!» كارمند بانك به مردمي كه توي صف ايستاده اند مي گويد:«عزيزان! با زبان خوش گفتم پولي براي پرداخت نداريم! نه يارانه، نه حقوق معوقه و كارانه (اضافه كار)، نه عيدي و نه هيچ چيز ديگه اي! عرض كردم همه برويد خردادماه 90 تشريف بياريد!»
شما دست از پا درازتر بر مي گرديد منزل. شما رسما" يك مالباخته ايد. سالهاست اين احساس مالباختگي را داشتيد، ولي الان واقعيت به صورت يك ديوار بتوني روي سرتان آوار شده كه واقعا" خيلي مالباخته ايد! بعضي مالباخته ها مات و مبهوت مي شوند و به در و ديوار زل مي زنند. بعضي مالباخته ها هم سرشان را به در و ديوار مي كوبند. شما بلاتكليف مانده ايد كدام كار را بكنيد؟ زير لب مي گوييد:«اين روشهاي استاليني يعني چي؟ پول مردم امانته مردمه آقا جان! چرا خيانت مي كنيد توي امانت مردم؟» همسرتان از آشپزخانه مي گويد:«استالين كدوم خريه؟ خيانت يعني چي؟ هزاربار بهت گفتم برو پولتو بردار و بيار بذارش توي خونه. هي گفتي پولم رو قرض الحسنه دادم به بانك و هي گفتي بانك كشور امام زمان كه دزد نميشه! احمدي نژادم توي تلويزيون گفت ميخواد از جيب امام زمان يارانه هاي مردم رو پرداخت كنه! حالا جيب تو و امام زمان و احمدي نژاد نداره! حالا يا برو پولمونو از امام زمان پس بگير، يا من ميرم خونه ي بابام و تا انقلاب مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم بر نمي گردم!»
***
برداشت دوم (نظريه):
ما يك حكومت داريم كه «رأي» مردمش را مي دزدد، كرامت و انسانيت شهروندانش را لگدمال مي كند، فلسطين و لبنان و يمن و شورشيان گامبيا را از ايران و ايرانيان مهم تر مي داند و سرزمين ايران را به بدترين و سياه ترين نقطه دنيا از لحاظ تمامي آمارهاي جهاني تبديل كرده است و حالا هم دارد با روشهاي تبعيض آميز، بين «عده اي» از مردم پول مستقيم توزيع مي كند و به «عده زيادي» از مردم هم جواب سربالا مي دهد كه «توي فهرست نيستيد» و يا «ثبت نامتان اشكال داشته» و خلاصه «يارانه به شما تعلق نمي گيرد!» (خانواده زندانيان و برخي فعالين سياسي و بنا به گفته رئيس جمهور كودتايي، بيش از 15 ميليون نفر ديگر، به هر ترتيبي جزو اولين حذف شدگان از اين پرداختها بوده اند.)
حكومتي كه براي توزيع بنزين، از پليس ضدشورش كمك مي گيرد و جلوي بانكهايش  نيروي بسيجي كاشته است، حكومتي كه دست به دزديش خوب است، دست به دروغ گفتنش بي نظير است، دست به مخفي كردنش عالي است، دست به جعل و تقلبش حرف ندارد، دست به وعده و وعيد دادنش بي نظير است، اگر يك چنين حكومتي دچار «كمبود نقدينگي» شد و يا تصميم گرفت «ناخنكي» به سپرده هاي بانكي مردم بزند تا يارانه يك عده ديگر را سريعتر و بيشتر بپردازد، چه مي توان كرد؟ اگر چنين حكومتي چنين خيانتي در امانتهاي بانكي ملت كرد، چه كسي جرأت مي كند برود و بگويد پولم را پس بدهيد؟ يادمان نرود همين حكومت و شركتهاي دولتي وابسته، حقوق ماهانه صدها هزار كارگر و كارخانجات بسياري را ماههاست نتوانسته پرداخت كند و كسي هم كاري براي آنها نكرده است. يادمان باشد بازنشستگان و معلمان و كارگران چندين ماه حقوق از دولت طلبكارند، ولي همين دولت 25 ميليارد تومان حقوق ماهيانه حماس را سر وقت به حساب دولت غزّه واريز مي كند. پس دچار«توّهم افكني» و آمارهاي دروغ اين دولت دولت نشويم. آنها با آمار دستكاري شده ما را فريب داده و مي دهند. آنگونه كه در قبل و بعد از انتخابات پارسال با آمارهاي دروغ چنان كردند.
ما يك ملت مالباخته ايم! وقتي در جايي يك مالباخته مي بينيد، به دنبال دزدها باشيد. آن حوالي هنوز دزدها چراغ در دست، در حال چپاول اين ملت مالباخته اند. در اين شك نكنيد.


۶ نظر:

  1. آقاي داد عزيز در قسمت دوم پاراگراف / برداشت دوم (نظريه)/ خط هفتم دوبار كلمه /دولت / را تايپ كرده ايد. بهتر است آن را تصحيح كنيد.اين را فقط براي اطلاع خودتان گفتم لازم نيست كاكنتم را تائيد كنيد.

    پاسخحذف
  2. بابك از كار اينهاآدم شاخ در مياورد.در تلويزيون محمد مدد، رئیس مرکز آمار ایران در گفت‌وگوی ویژه خبری با شبکه دوم سیما گفته‌است که قرار است یارانه هاي مستقیم به ۱۴ میلیون ایرانی که درآمدهای آنها «بالا» دانسته می‌شود پرداخت نشود.این در حالی است که در بند هفتم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها آمده‌است: یارانه در قالب پرداخت نقدی و غیر نقدی با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به «کلیه خانوارهای کشور» به سرپرست خانوار پرداخت شود.

    پاسخحذف
  3. ايروني هايي که 30 سال پيش انقلاب کردند نون شاه را خورده بودند و از نسل شاه بودند و بعد 8 سال هم جنگيدند ولي نسل ما که نسل اخوندي هستيم،نميدونم چرا هيچي نميگيم؟چرا با اين همه ظلمي که بهمون ميشه سکوت ميکنيم.آقا مرگ يه بار شيون يه بار من افتخار ميکنم که جونمو در راه مملکتم و نجات ايران فدا کنم،ما يه رهبر ميخوايم تا با راهنمايي اون ريشه اخوند را از روي زمين بکنيم.
    اقاي اوباما تو را به جان مادرت بيا به ايران حمله کن و ما را از دست اين اخوندا نجات بده تو را به عيسي مسيح قسمت ميدم ما را نجات بده

    پاسخحذف
  4. بدویید حراج شد ١٠ تا نون لواش ١٠٠٠ تومن ١٠ تا نون سنگک ٤٠٠٠ تومن ١٠ تا نون بربری ٣٥٠٠ بدویید حراجه اتیش زده به مالش بدویید تا تموم نشده جمهوری اسلامی اموال مردم را حراج کرده مفت و مجانی...
    خمینی از گورش بیاد بیرون ببیند چه اب و برق و نان و ابی برای مردم مجانی کرد فقط ٢ کیلو خون در تن بی رمق مردم ایران باقی مانده این ٢ کیلو خون را هم یک شبه سر بکشید مردم را راحت کنید اینجو زجر کششان نکنید نان و اب شان را که بریدید ازادی شان را که گرفتید به روز سیاه که نشاندیدشان دیگر چه از جانشان می خواهید یکباره زنده به گورشان کنید خیال همه تان را راحت کنید.

    پاسخحذف
  5. چند تن از مراجع شیعه قم می‌گویند که یارانه‌های مستقیم در زمانی که قابل برداشت گردد می‌تواند شامل خمس شود. موسوی اردبیلی در پاسخ به پرسش‌های خمس یارانه‌های مستقیم گفت: «با توجه به اینکه هنوز مبلغ مذکور در اختیار شما قرار نگرفته، از درآمد سال خمسی گذشته محسوب نمیشود و نسبت به سال آینده چنانچه این کمک به لحاظ استمرار و مقدار بتواند بخشی از مئونه زندگی را تأمین کند و در مئونه سال مصرف نشود باید خمس آن پرداخت شود.»شیرازی و آیتالله عبدالله جوادی آملی نیز همین نظر را دارند ولی نوری همدانی گفت فرض سئوال خمس ندارداین جانورها کم میدزدن ؟ که حالا میخوان از جیره مردم هم خمسشو حساب کنن, بابا شما دیگه کی هستید؟ یکی یه لیوان آب بده دستشون که بره پایین...استفتاازآن چندنفرمراجع:آیامیلیاردهائی که ج ا به گلوی گشادحزب الله وحماس وغیره میریزدهم شامل خمس میشود؟
    آیا آن تروریستهاخمسش را به این عالیجنابان میدهند؟
    یافقط صناری که نصیب مردم ایران میشودشامل خمس میگردد؟آیایادتان رفته (آلزایمرگرفته اید) که امامتان خمینی کبیرگفت آب مجانیه برق مجانیه گازمجانیه پول نفت رادرخانه هایتان می آوریم ؟
    بیائیدکارخداپسندانه ای بکنید شمابه ماکه کمرمان زیربارتورم خم شده بودوازامروزخم ترهم میشودخمس بدهید.همیشه که نمیشوددست بگیرداشته باشیدیکبارهم دست بده داشته باشید!

    پاسخحذف
  6. سلام بابك این شعر طنزرو بخون تا حال و هوات عوض شه / غم مخور...!!!سايت منبع:www.noon-o-mim.blogfa.com

    غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد

    دارد این یارانه ها استان به استان می رسد

    مبلغش هر چند فعلاً قابل برداشت نیست

    موسم برداشت حتماً تا زمستان می رسد

    در حساب بانکی ات عمری اگر پولی نبود

    بعد از این یک پول یامفتی فراوان می رسد
    چند سالی مایه داران حال می کردند و حال

    نوبت حالیدن یارانه داران می رسد

    شهر، کلاً شور و حال دیگری بگرفته است

    بانگ بوق و سوت و کف از هر خیابان می رسد

    آن یکی با ساز، رنگ گلپری جون می زند

    این یکی با دنبکش، بابا کرم خوان می رسد

    عمه صغرا پشت گوشی قهقهه سر داده اس
    شوهرش هم با کباب و نان و ریحان می رسد

    مش رجب، آن گوشه هی یک‌ریز بشکن می زند

    خاله طوبا هم کمر جنبان و رقصان می رسد

    تا که بابام این خبر را در جراید خواند گفت:
    خب خدا را شکر پول کفش و تنبان می رسد

    مادرم هم خنده‌ی جانانه ای فرمود و گفت:

    پول شال و عینک و یک جفت دندان می رسد

    بی بی از آن سو کمی تا قسمتی فریاد زد:

    خرج استخر و سونام، ای جانمی جان می رسد

    خان عمو با کیسه و زنبیل و ساکش رفته بانک

    تا بگیرد آنچه را فعلاً به ایشان می رسد

    اصغری در پای منقل، بود سرگرم حساب

    تا ببیند پول چندین لول، الآن می رسد

    خاله آزیتا که یادش رفته فرمی پر کند

    طفکی از دور با چشمان گریان می رسد!

    پاسخحذف