مي رقصند و پايين مي آيند. يكي يكي، يا دوتا دوتا. يكي آرام مي آيد و يكي تند. اما همگي رقصان و چرخان به زمين مي رسند؛ دانه هاي اولين برف پاييزي پاريس را مي گويم كه همين الان شروع شده است. صورتم را از پنجره بيرون برده ام و گرفته ام طرف آسمان. دانه هاي برف مي نشينند روي صورتم. روي پلكهايم و برفها با پوستم حرف مي زنند.
چيزي زيباتر از اين نيست كه زير برفي كه چنين مي رقصد و رقصان مي بارد؛ دلگرم آن بهاري باشد كه فرا مي رسد. بهاري كه شايد از اين «آذر» آتشين شروع شود، و يا با آن «بهمن» از كوههاي برفي فرو بيايد و بساط سياهي و ستم و دروغ را از سرزمين دربندمان در هم بپيچد.
زير اين برف رقصان، به ياد آنهايي كه هوايشان را كرده ام، صورتم را تسليم مي كنم و مي دانم آنهايي كه زير سقفهايي زنداني اند، روزي با اين برف عشق بازي خواهند كرد. اگر اين تلگراف را در اين هواي برفي گرفتي و خواندي، اين شعر شاهكار از شاملو را هم زمزمه كن. به ياد آنهايي كه از لذت بوسه اين دانه هاي برف بر گونه هايشان محروم شده اند و شايسته ترين كسان هستند براي بوسه هاي برف، نوازشهاي خورشيد.
پاکی آوردی ای امـید سـپــیـد !
هــمـه آلودگی سـت ایـــن ایـــام!
هــمـه آلودگی سـت ایـــن ایـــام!
راه شومی است می زند مطرب ،
تلخواری است می چکد در جام!
اشکواری است می کشد لبخند
ننگواری است می تراشد نام !
تلخواری است می چکد در جام!
اشکواری است می کشد لبخند
ننگواری است می تراشد نام !
مرغ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام !
به زمانی که برگسیخته دام !
ره به هموار جای دشت افتاد
ای دریغا که بر نیاید گام !
ای دریغا که بر نیاید گام !
کام ما، حاصل آن زمان آمد
که طمع برگرفته ایم از کام!
که طمع برگرفته ایم از کام!
خام سوزیم ، الغرض بدرود
تو فرود آی برف تازه ، سلام !
شعر از احمدشاملو - 1338 - کتاب باغ آینه
عالی بود
پاسخحذفدرود بر شما
چيزي زيباتر از اين نيست كه زير برفي كه چنين مي رقصد و رقصان مي بارد؛ دلگرم آن بهاري باشد كه فرا مي رسد. بهاري كه شايد از اين «آذر» آتشين شروع شود، و يا با آن «بهمن» از كوههاي برفي فرو بيايد و بساط سياهي و ستم و دروغ را از سرزمين دربندمان در هم بپيچد
عالی بود
پاسخحذفدرود بر شما
چيزي زيباتر از اين نيست كه زير برفي كه چنين مي رقصد و رقصان مي بارد؛ دلگرم آن بهاري باشد كه فرا مي رسد. بهاري كه شايد از اين «آذر» آتشين شروع شود، و يا با آن «بهمن» از كوههاي برفي فرو بيايد و بساط سياهي و ستم و دروغ را از سرزمين دربندمان در هم بپيچد
چه زیبا توصیف کردین
پاسخحذفمن هم اون پارتی که دوست بالایی دوباره نوشتند رو خیلی دوست دارم